Friday, December 11, 2009

Remember Me...



زنگ تلفن، صدایی آشنا، قراری دیگر،

من، سرگردانی، حمام، اصلاح،

خیابان، نانوایی ِ تافتانی، بیاد آمدن قول و قرارها...

وزارت کشور، تو، دست کش، دست دادن، تغییرات در لباس ها، معده درد

ولیعصر تقاطع فاطمی، کوچه های یخ زده، برف، سُر خوردن، خنده،

میدان هفت ِ تیر، خیابان مفتح، عکاسی، عکس هایی که حاضر نیستند، عصبانیت تو، خنده ِ من، معده درد،

مترو،

خیابان بهشتی، قدم زدن در سرما، خستگی، در جستجوی جایی گرم....

کافی شاپ، هوای مطبوع و گرم، کف های شیر قهوه، کیک شکلاتی، معده درد

دست نوشته هایت، طرح هایت، دفترت....

مانتوی شُکلاتی شده، خنده،

تردید در رفتن یا ماندن، تصمیم به رفتن.

دستشویی .... خنده های مکرر، جا گذاشتن عینک،

خیابان، سرمایی که دیگر آزار نمیدهد، "تاچ می ویت یور گلوز (touch me with your gloves)،"

عبور از کوچه هایی که نمی شناسیم، صحبت های تو، یخ کردن من،

نیاز من به فکر،

معده ای که دیگر درد نمیکند،

استراحت در میان راه، صدای عزاداری امام حسین، عبور از کنار حسینیه

تلفن، ترمینال، رزرو بلیط، فردا 9:30 صبح، مقصد، اصفهان

خیابان یکم،

وداع

No comments:

Post a Comment