داستان شروع نسلی که پایانی ندارد
چلچراغ بايد متفاوت باشد.فرق داشته باشد...از قرار فقط بايد فرق داشته باشد، با كي، با چي، چه جوري و... مهم نيست. بدجوري دلم ميخواهد بگويم «عزيز من اينقدر به فرق داشتن گير سه پيچ بلژيكي ندهيد، همه فرق دارند. فقط كچل فرق ندارد. همين!»
«خلاصه بعد از كلي بحث و تبادل نظر، دوستان ميگردند يك روز مناسب براي انتشار اولين شماره پيدا ميكنند. يازدهم خرداد. اين روز خيلي دقيق انتخاب شده نه سالگرد خاصي است و نه جشني چيزي.... گويا سركتاب هم كه باز كردهاند از يازدهم خرداد بيخاصيتتر روزي نبوده...»
«خب كار شروع ميشود. وارد دفتر چلچراغ که ميشوي يك ميز كج سه تا صندلي لهستاني و هفت تا ليوان يكبار مصرف ميبيني. شكر خدا همه چيز براي راهاندازي يك هفتهنامه آماده است!... ما برميگرديم و به دوستان ميگوئيم آقا با ما شوخي كردهاند. هفتهنامهاي در كار نيست. احتمالاً دوربين مخفي است. شما عجالتاً لبخند بزنيد.!» لبخند ميزنم بعد يكباره به خودم ميآيم، به اطرافم نگاه ميكنم، نه هيچكس حواسش به لبخند بي موقع من نيست و چند نفري كه دور و برم در مترو ايستادهاند همگي سرشان توي همين مطلب اولين شماره چلچراغ است و كمابيش همان لبخند به لبان آنها هم هست.
بايد پياده شوم و ميدانم هيچكدام از آنها دلشان نميخواهد كه من بروم و نشريه را با خود ببرم. دلم كمي برايشان ميسوزد ولي ته دلم خوشحالم و حس ميكنم كسي تا به حال اين قدر صادقانه از همراهي من خوشحال نبوده است و براي رفتنم متأسف نشده است.
يازدهم خرداد 81 اولين شماره چلچراغ منتشر شد، اگرچه نشريه اسمش آدم را به ياد مراسم عزا مياندازد اما نشريه شاد و پر از طنز است.
نشریه باید متفاوت باشد
چلچراغ هفتهنامهاي با قطع بسيار بزرگ در اندازههاي 24× 34 و همانطور كه طراح آن اصرار داشته با شكل و شمايل متفاوت و در 36 صفحه منتشر ميشود. با عكسهاي بزرگ و با مطالب فشرده و قلم ريز، به اين دليل كه «عكسهاي بزرگ جذابترند و براي جوانان جاذبه بيشتري دارند و قلم ريز براي اينكه مخاطب احساس نكند سرش كلاه گذاشته ميشود و يك نشريه كم حجم را با عكسهاي بزرگ پر ميكنند و به خواننده قالب ميكنند.» يك سوم از كل نشريه را تيترها تشكيل ميدهند و يك چهارم را آگهيها اشغال ميكنند كه مقدار آگهيها به نسبت هفتهنامههاي مشابه بسيار قابل توجه است. «پرمخاطبي نشريه و قطع بزرگ نشريه موجب جذب آگهي شده است.» در كل نشريه، مطلب آرشيوي و ترجمه شده بسيار كم به چشم ميخورد. «فكر ميكنيم ترجمه مطالب نوعي دزدي است سعي ميكنيم اگر مطلبي هم ترجمه ميشود از ديدگاه نويسنده ما مطرح شود» تيترها همه شوكدهنده و خيرهكننده به نظر ميرسند. وقتي موها سيخ ميشود، اين لعنتيها، 10 سوتي، يك جزيره خيلي باحال و...»
«ما سعي ميكنيم در تيتر زدن متفاوت باشيم و اين خودش يك سبك به وجود آورده است. بيشتر از اصطلاحات روزمره و پرآب و تاب استفاده ميكنيم» و بالاخره طنز در كليه مطالب آن ديده ميشود. «نسل جديد از حرفهاي جدي و شعاري خسته شده است.»
مثلاً ما هم موفقیم
«ما يكي از دو هفته نامه پرفروش هستيم». راز موفقيت نشريه چلچراغ دانستن اسم شب است. براي موفق بودن بايد اعتماد آنها را جلب كرد و براي جلب اعتماد آنها و ورود به دنيايشان بايد اسم شب را دانست و اين را كساني ميدانند كه نسل سوم را به خوبي ميشناسند و با روحيات، نيازها و سلايق آنها آشنايند. «بايد مراقب بود كه مطالب كسالتبار نباشد و از پند و اندرز دوري كرد.پيش از آن كه مفاهيم مفيد را براي جوانان مطرح كنيم بايد اعتمادشان را جلب كنيم كه آن را در قالبي نو و به دور از شعار و اندرز مطرح كنيم.ما معتقديم بيش از ساير نشريات مفاهيم مفيد براي جوانان مطرح كردهايم.»
اعضاي تحريريه اغلب كم سن و سال و نسل سومي هستند و اغلب آموزش روزنامهنگاري نديدهاند. «آنچه در دانشگاه با عنوان روزنامهنگاري آموزش ميدهند مطابق با سليقه نسل جديد نيست. ما مطالب را به صورت خلاصه و به دور از مقدمههاي دور و دراز و حرفهاي بيهوده و كسالتآور و طولاني تهيه ميكنيم.» بيشتر نيروي اين نشريه به صورت حقالتحرير كار ميكنند و كار را به صورت تجربي فراگرفتهاند البته گروهي نيز سابقه بسيار كمي در نشريه «سيب امروز» داشتهاند. اينها نويسندههاي با استعدادي هستند كه بدونآموزش و تجربه خاصي كار ميكنند. «آقاي مشكات هيچ سابقهاي نداشت و متنهايي هم كه مينوشت پر از غلط املايي بود. وي در جشنواره مطبوعات قبل جايزه دوم گزارشنويسي را از آن خود كرد.»
تحريريه كاملاً هواي نسل سومي دارد. تقريباً همه نويسنده نسل سومي هستند. محيط شاد، صميمي و دوستانه است و به يك محيط رسمي و اداري هيچ شباهتي ندارد و اينها گروهي دوست و هم سن و سال هستند كه براي يك كار دوستانه دور هم جمع شدهاند. در همين فضاي صميمي خيلي ايدهها توليد ميشود.» و عشق، كارها را پيش ميبرد. «پرداختهاي ما به نسبت نشريات ديگر و نشرياتي كه پشتوانه دولتي دارند كم است اغلب به عنوان كار دوم و به علت علاقهشان اينجا كار ميكنند.»
جا به جاي نشريه بهانهاي است براي ارتباط با خوانندگان، جواب نامهها، جواب ايميلها، پاسخ به خوانندگان و... «تجربه مطبوعاتي من نشان ميدهد صفحه نامهها و ارتباط با مخاطب خواننده زيادي ميآورد و همچنين يك پل ارتباطي براي جذب مخاطبان جديد است.»
خوانندگان نشريه چلچراغ نويسندهها را با نام ميشناسند و آنها با صداقت از دل خود آنها حرف ميزنند كه «ما خود نويسنده را براي جوانان مطرح كردهايم حالا هركدام از آنها صاحب سبك خاص و قلم شناخته شده و طرفداران خاص خود هستند.»
مشكل كه فقط پول نيست بابا
بحث مشكلات كه پيش ميآيد كسي از كمبود بودجه و امكانات مالي و فني و... حرفي نميزند. آقاي خوشخو ميگويد: «بزرگترين مشكل ما ايدههاي جديد است. ما از سوژههاي روزمره فراري هستيم. جوانها به دنبال چيزهاي نو هستند. در هر شماره بايد كاري جديد بكنيم. مشكل ديگر ما بينظمي است. اغلب به خاطر بينظمي كارها با تأخير مواجهيم و ممكن است نشريه با يك روز تأخير به چاپ برسد و يكي ديگر از مشكلات ما حذف مطالب از بچههايي است كه خيلي بيپروا مينويسند. در واقع ما خودمان را به شدت سانسور ميكنيم. سه شنبهها و چهارشنبهها در تحريريه كار ما فقط حذف مطالب براساس منشور نانوشتهاي است كه داريم. يك مشاور حقوقي با تجربه هم داريم كه بر مطالب ما نظارت دارد به هر حال ما تمام سعي و تلاش خودمان را ميكنيم تا مشكلي پيش نيايد.»
دادگاه ها: (ِکامل نیست)؛
تهران- خبرگزاري كار ايران
دادگاه هفته نامه چلچراغ به مدير مسوولي فريدون عموزاده خليلي روز22/8/1384 در شعبه 76 دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي محمدرضا صارمي و با حضور اعضاي هيأت منصفه مطبوعات برگزار شد. به گزارش خبرنگار "ايلنا"، در ابتداي اين جلسه، نماينده مدعيالعموم با قرار گرفتن در جايگاه اتهام مديرمسوول هفته نامه چلچراغ را استفاده ابزاري از افراد در تصاوير، انتشار مطالب خلاف موازين اسلامي و خلاف عفت عمومي در شمارههاي 113 و 120 اين نشريه عنوان كرد.
نماينده مدعيالعموم تصريح كرد: مديرمسوول هفتهنامه چلچراغ متهم به تبليغ ترانههاي قبل از انقلاب، چاپ تصويري از نيكي كريمي به منظور جذابيت بيشتر اين نشريه و تشويق زنان به شورش عليه نيروي انتظامي، است. در ادامه اين جلسه، محرري؛ وكيل مدافع مديرمسوول هفتهنامه چلچراغ در دفاع از موكل خود در توضيح چاپ مطلبي در اين نشريه تحت عنوان "شهريار مهرباني و لبخند" كه نماينده دادستان از آن به عنوان انتشار مطالب خلاف موازين اسلامي ياد كرده بود، گفت: اين يادداشت در وصف صفات حضرت علي (ع) است و در آن عين خطبههاي آن حضرت درج شده است كه مايه تأسف است كه نماينده مدعيالعموم در اين مورد مبادرت به طرح شكايت كرده است. نماينده دادستان بايد مشخص كند كه كدام مورد از موارد درج شده در اين يادداشت را موكلم از خود ابداع كرده است. آيا اينكه در اين ياداشت از حضرت امير به عنوان علي صلح، شهريار مهربان، مرد منطق و مدارا، مرد تأمل نام برده شده، جعل شخصيت اوست؟ آيا انتظار از يك رسانه نوشتاري جز ترويج مضامين ديني است؟ در ادامه اين جلسه فريدون عموزاده خليلي؛ مديرمسوول هفتهنامه چلچراغ با قرار گرفتن در جايگاه با بيان اينكه در مدت چهار سالي كه از انتشار نشريه تحت مديريتش ميگذرد، اين نشريه همواره داراي رويهاي معتدل بوده، گفت: طبيعتاً وقتي نشريهاي با اين تحريريه جوان چهار سال منتشر ميشود، ممكن است لغزشهایي در كار مشاهده شود، ضمن اينكه هرگاه اين لغزشها از سوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و دادگستري به ما تذكر داده شد، درصدد جبران آن بوديم.
وي در مورد اتهام خود مبني بر استفاده ابزاري از افراد در تصاوير، گفت: نشريه ما يك نشريه هنري است. ما در شماره 113 اين نشريه متهم به چاپ عكسي از نيكي كريمي بازيگر سينما شدهايم. در اينجا لازم است توجه دادگاه و اعضاي هيأت منصفه را به اين نكته جلب كنم كه در تاريخ چهارم آبان ماه سال 82 در مصوبهاي كه از سوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ابلاغ شد، عنوان شد كه زماني اتهام استفاده ابزاري از افراد در تصاوير مصداق پيدا ميكند كه عكس چاپ شده بيارتباط با متن مصاحبه باشد و يا خود عكس براي جذابيت بيشتر و خارج از عرف و شرع به چاپ برسد. در تصاويري كه ما براي مصاحبههاي خود انتخاب كرديم، هيچكدام از اين مصاديق مشاهده نميشود. در مورد چاپ عكس خانم نيكي كريمي بايد بگويم كه در نشريه، مصاحبهاي دو صفحهاي با ايشان شد كه عكس وي نيز در فتوشاپ، روتوش و به چاپ رسيد. اگر ما نتوانيم عكسهايي از اين هنرمندان را به چاپ رسانيم، پس بايد گفت كه ديگر نميتوان عكسي از يك زن هنرپيشه به چاپ رساند.
عموزاده خليلي در مورد اتهام ديگر مبني بر تبليغ در مورد ترانههاي قبل از انقلاب، گفت: ما در نشريه خود قصد تبليغ ترانه نداشتيم بلكه اشعاري كه ممكن است توسط برخي خوانندگان قبل از انقلاب نيز خوانده شده باشد را، به چاپ رسانديم كه همه اين اشعار داراي مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي است و مضامين اكثر آنها نيز مضامين ارزشمندي است. اتفاقاً رويكرد ما نسبت به ترانههاي لسآنجلسي رويكردي هجوآميز است. مديرمسوول هفتهنامه چلچراغ در مورد ديگر اتهامش مبني بر تشويق زنان به شورش عليه نيروي انتظامي، گفت: مطلبي كه مورد نظر نماينده دادستان است، مربوط بحث حضور زنان در استاديوم آزادي به منظور تماشاي مسابقه فوتبال بين ايران و آلمان است. پيش از اين مسابقه نيز مسوولان سازمان تربيت بدني قول داده بودند كه مقدمات حضور زنان در ورزشگاه را فراهم كنند.با اين فضا و با توجه به ميانگين سني جوان هفتهنامه ما يك گزارش توصيفي و با آن احساسات جواني منتشر شد كه هيچگونه توهيني عليه نيروي انتظامي و تحريك زنان به شورش عليه ناجا در آن مشاهده نميشود.هفته نامه چلچراغ حتي در شمارههايي در دفاع از نيروي انتظامي و مبارزه اين نيرو با اراذل و اوباش مطالبي را به چاپ رسانده است.
عموزاده خليلي در ادامه با اشاره به يادداشتي با عنوان "شهريار مهرباني و لبخند" كه نماينده دادستان با استناد به آن اتهام انتشار مطالب خلاف موازين ا سلامي را به وي وارده كرده است، گفت: بچههاي چلچراغ همگي از همين جوانان اين مرزوبوم هستند و البته داراي تنوع فكري فرزندان ايران.جوانان چلچراغ به شدت نسبت به ترويج آموزههاي ديني تأكيد دارند.در چلچراغ مطالب ديني را بهترين نويسندگان ما و با صرف بيشترين وقت مينويسند.چطور در كشوري كه مردم آن به علي (ع) عشق ميورزند ميتوان به علي توهين كرد.نويسنده مطلب شهريار مهرباني و لبخند با استفاده از هنر خود مهرباني علي را به تصوير كشيده است پس ايراد اتهام انتشار مطالب خلاف موازين اسلامي امري نادرست است.
پیش از این نیز هفته نامه چلچراغ در تاریخ 24 فروردین 1384 دادگاهی شد
در نهایت نشریه چلچراغ به حکم هیات نظارت بر مطبوعات ، به خاطر تكرار و اصرار بر تخلفات، و انتشار مطالب غيراخلاقی در قالب داستان و طنز در آذرماه 1389 توقيف شد